شب بخیر

گفت اینجا مجازیه دل نبند
 

ما نهایت میتونیم دوستای مجازی باشیم همین..
 

دل من شکست از حرفش...
 

چرا نمیفهمید من واقعا عاشقشم...
 

آره راست میگفت...
 

تو مجازی بود دیدمش...
 

از پشت صفحه ی چت، عاشقانه ها براش نوشتم
 

مجازی نازش رو خریدم
 

مجازی نگرانش میشدم
 

مجازی غیرتم گل میکرد از گرم گرفتن هایش با بقیه و کامنتایی که براش  

میزاشتن
 

مجازی تنهاییش رو همدم میشدم
 

مجازی آرزوهاش رو دعا میکردم
 

مجازی پروفایل ب پروفایل نگاش میکردم
 

مجازی هرروز پست هاش رو چک میکردم
 

مجازی ب من تکیه کرد
 

و من مجازی تکیه گاهش شدم
 

مگه مجازی #دل نداره؟؟
 

مگه مجازی عشق نداره
 

مگه مجازی نمیشد عطر موهاش رو حس کرد
 

مگه مجازی نمیشد گرمی دستاش رو فهمید
 

شاید حق با اون بود.. 
 

من مجازی دل بهش سپردم...